مدیر هنرهای تجسمی حوزه هنری کشور گفت : در کشور کمترین مشکل در حوزه هنرهای تجسمی در بخش کاریکاتور است و این هنر وضعیت مطلوبی دارد گرچه نسبت به بضاعت تمدنی ما باید موفق تراز این عمل کند.
دکتر مرتضی گودرزی با بررسی ایجاد دانشگاه های هنری در ایران افزود: از سال 1319 ه.ش که کمال الملک فوت کرد و دانشکده هنرهای زیبای تهران شکل گرفت فضایی در کشورما برای آموزش آکادمیک هنر ایجاد شد که این مدل را در دانشگاه هنرهای زیبای دیگر کشورهای شرقی نیز می توان دید. دانشگاه هایی که دارای مکانیزم اجرایی با تفکر آمریکایی، عملیات فرانسوی و اجرای دولت های محلی آن روزگار بود، این مدل الگویی برای دانشگاه های هنر شد. در ایران از زمانی که این دانشگاه ها دایر شدند سیستم مکتب خانه ای (استاد و شاگردی) از میان رفت. این سیستم جدید دو کار را همزمان به صورت آشکار و پنهان در تغییر نگرش ما نسبت به هستی انجام داد ، درس هایی تعریف شد که اطلاعات اولیه آن از غرب می آمد و هنوز هم تمامی کتب تاریخ هنر جهان مانند جنسن و گاردن و دایره المعارف ها به بیان تاریخ هنر غرب می پردازد و تحولات هنری که از تجارب غرب ناشی شده است را بیان می کند. بخش تاریخ هنر ایران و اسلام به صورت کتاب های جداگانه آمده است و یا اگر در کتاب های دانشگاهی تاریخ هنر جهان آمده به صورت سخیف و تنگ نظرانه به آن پرداخته شده است. تاریخ هنر ایران به صورت کتاب درسی درنیامده است.
گودرزی دیباج با اشاره به دروس ساختارشناسی ، طراحی ، زیبایی شناسی و دیگر دروس دانشگاهی رشته های هنر اظهارداشت: در تمامی این دروس ما هنر عینی و زمینی غرب را در دانشگاه های خود تدریس کردیم و اینگونه شد که به دید زمینی عادت کردیم و نگرش ما نسبت به جهان عوض شد و عالم ما که عالم خیال و حقیقت و عالم بهزاد بود جای خود را به عالم ماتریالیستی داد. متاسفانه مجموعه دانسته ها و آموخته های ما تشکیل شد از علم غربی ها و ماتریالیستی شد که ماهیتا با ما مشکل دارد.
وی ادامه داد: در حوزه اخلاقیات و آنچه تعریف انسان است سوال شده که از هنر به دنبال چه هستیم و نهایتا درپاسخ تئوری هایی ازحوزه فلسفه غرب مطرح شد و در حوزه هنر تعمیم یافت. غرب عالم هنر را یک عالم محض وابسته به فرم و رنگ و فضا تعریف کرد که هنرمند در آن به هیچ کس جزء خودش پاسخگو نیست و این شد که پس از نیم قرن تمام آموزه های انسانی ما رو به زوال رفت و دیگر سخنی از انسانیت و دلسوزی برای همنوع مطرح نشد و تعهد از درون جامعه هنری ما برتافت و رفت.
مدیر هنرهای تجسمی حوزه هنری کشور هنرمند را پرچمدار جامعه دانست و گفت: هنرمند بر قله ای ایستاده است که آنچه را مردم امکان دیدنش را ندارند می بیند و به بیان مشکلات می پردازد. هنرمند در حوزه اجتماعی خودش مسئول است و اکنون در حوزه کاریکاتور بسیاری از هنرمندان جوان ما به تعهد انسانی و توجه به همنوع معتقدند. کاریکاتور می تواند مرزها را درهم شکند و فراتر از آن با باطن انسانها ارتباط برقرار کند، گرچه این هنر در کشور ما نیازمند واکاوی ، نشانه شناسی وتحلیل زبانی است اما فراتر از دیگر هنرها می تواند به بیان مسائل بپردازد. قدرت کاریکاتور بسیار زیاد است و و این هنر مرگ ندارد و جایی که فضا بسته شود کاریکاتور با دست باز می تواند عمل کند.
وی خاطرنشان كرد: کاریکاتور فراگیرترین، عمیق ترین، وسیع ترین حوزه بیانی است که می تواند بار آسیب شناسی، شفاف سازی ، تذکر، آینده نگری ، ایجاد امید و خبر از خطراتی که عوام و عموم از آن غافلند را به دوش بکشد. این هنر باید به وسیله بسترسازی های فرهنگی مورد حمایت قرار گیرد.